اسلام پاسخ
Search

قسمت هفتم (بخش پایانی): دروغین بودن ادعای پیشنهاد سه گانۀ امام حسین و پاسخ به بقیۀ نارواها

4.4/5 - (11 امتیاز)

بسم الله الرحمن الرحیم

عنوان: پاسخ به یاوه ها در بارۀ سید الشهداء و موارد مربوطه؛

قسمت هفتم (بخش پایانی): دروغین بودن ادعای پیشنهاد سه گانۀ امام حسین و پاسخ به بقیۀ نارواها

 

گروه ۹: پاسخ های مربوط به حقانیت امامان معصوم

شماره: ۳ – قسمت هفتم

نوع پاسخ: نوشتاری و صوتی

– پاسخ صوتی را در پایین متن دریافت نمایید.

تاریخ ثبت: بیست و پنجم خرداد هزار و چهارصد و دو

 

سؤال:

در قسمت اول این مبحث (گروه ۹، شماره۳، قسمت اول) گفتیم که مخالفی معاند خصوصا در جهت تحریک احساسات ملی گرایانه در ایرانیان، با مکر و تزویر و وانمود کردن دروغین انطباق کامل سخنانش  با منابع صحیح، نارواهایی را در مورد سیدالشهدا حسین بن علی علیهما السلام و برخی از بزرگان وابسته به ایشان ابراز می کند.

که بنا شد طی چند قسمت، هربار یک قسمت از سخنان او را مطرح نماییم و با پاسخ های متقن، مزورانه و یاوه بودن گفتارش را بر ملا نماییم. که به دنبال ارائۀ شش قسمت قبل، اکنون هفتمین قسمت را به عنوان آخرین قسمت مطرح می کنیم؛ و به دوستان پیشنهاد می کنیم که به پاسخ های قسمت های قبل نیز مراجعه کرده باشند.

 

قسمت هفتم (بخش پایانی): دروغین بودن ادعای پیشنهاد سه گانۀ امام حسین و پاسخ به بقیۀ نارواها

 

او ادعا می کند که امام حسین سه پیشنهاد به عمر سعد دادند که یکی از آنها این بود که بگذارد به دمشق بروند و با یزید بیعت کنند!

سپس در جهت موجه جلوه دادن یزید، می گوید: او در حالی که می توانست زنان و دختران کشته شدگان در کربلا را غنیمت بگیرد، آنها را تکریم و متنعم نمود و به مدینه باز گردانید.

او همچنین در جهت طعن زدن به خاندان امام حسین می گوید: سکینه دختر حسین با مُصعب بن زبیر که قاتل مختار و دشمن پدرش بود ازدواج کرد.

و در نهایت در جهت تلاش برای القاء شبهۀ هر چه بیشتر در مورد عزاداری سیدالشهداء مضحکانه می گوید: ضمنا عبدالله بن زبیر هم با یزید بیعت نکرد و با شعار زنده کردن اسلام علیه او قیام کرد و بطور فجیعی آنهم داخل کعبه به قتل رسید، آیا برای او هم باید عزاداری کرد؟

 

پاسخ نوشتاری:

طبق روال موارد قبل، جهت آشکار شدن هرچه بیشتر حقیقت و واضح شدن غرض ورزی مخالفینِ طریق هدایت، هرکدام از موارد فوق را تبیین می نماییم.

 

الف- مردود بودن ادعای پیشنهاد بیعت با یزید از جانب امام حسین:

طبری در تاریخ خویش (ج۵ص۴۱۳) پس از ذکر جریان ملاقات امام حسین و عمر سعد در میان دو لشکر، به صراحت ملاقات را کاملا خصوصی و میان همین دو نفر معرفی کرده و اعلام می کند که گفته های میان ایشان را کسی نشنید و گفته های نقل شده در این مورد، و از جمله پیشنهاد بیعت با یزید از جانب ایشان، گمان هایی است که مردم نقل نموده اند.

به علاوه او با سند خویش از قول عُقبة بن سِمعان نقل می کند که به طور خلاصه می گوید:

از مدینه تا زمان کشته شدن امام حسین پیوسته با ایشان بودم و در تمام مخاطبات ایشان حضور داشتم؛ و به خداوند سوگند که ایشان هرگز آنچه را که مردم نقل می کنند و می پندارند به آن جماعت پیشنهاد ندادند، که دستشان را در دست یزید بن معاویه بگذارند و یا اینکه آنها ایشان را به یکی از مرزهای اسلامی بفرستند؛ و لکن می گفتند:

« مرا واگذارید تا در این زمین پهناور طی مسیر کنم تا بنگریم امر مردم به کجا می رسد. »

 

مضافا بر اینکه امام حسین برای سرباز زدن از بیعت با یزید از مدینه بیرون آمدند و سپس قیام خویش را در این راستا و مقاومت در مقابل چنین بیعتی با روشنگری و امر به معروف و نهی از منکر به سوی مکه و سپس کوفه ادامه دادند و یزیدیان نیز همین بیعت را از ایشان می خواستند، و واضح است که هرگاه ایشان چنین بیعتی را می پذیرفتند قائله تمام می شد و دیگر جنگ و خونریزی معنایی نداشت.

 

ب- نتیجه گیری مغرضانه و واژگون از برگرداندن اسرا به مدینه:

فرض کنید که گروهی راهزن خشن و بی رحم به دستور رهبرشان به کاروانی از مسافرین حمله کنند و مردان آنها را بکشند و اموال آنها را غارت کنند و زن و فرزندان آنها را با وضعی اسف بار به صورت اسیر در بیابان ها سوق دهند و با خفت و خواری در کوچه و بازار بگردانند، به طوری که از شدت این ظلم و جور و مشقت ها برخی از کودکان نیز جان بسپارند؛

حال کدامین قضاوت گری که اندکی انصاف در وجودش باشد، می تواند در نقد شخصیت چنین رهبری آن همه ظلم و جور را نادیده انگاشته و به صرف اینکه او در انتها باقی ماندۀ زن و فرزندان را رها کرده است، شخصیت او را مثبت جلوه دهد؟!

مضافا بر اینکه در تاریخ واضح است که یزید همین امر را نیز زمانی انجام داد که با روشنگری های امام سجاد و زینب کبری و اعتراض برخی از حضار، حکومت خویش را در خطر دید.

 

ج- آیا سکینه دختر امام حسین با مُصعب پسر زبیر ازدواج کرد، و اگر آری پاسخ چیست؟

تمسک به این قبیل موارد از طرف مخالفین، ما را به یاد این ضرب المثل معروف می اندازد که می گوید: الغریق یتشبث بکل حشیش = کسی که در حال غرق شدن است به هر گیاه خشکیده ای چنگ می زند و به آن آویخته می شود. مضافا بر اینکه؛

اولا: برخی مانند نویسندۀ کتاب سکینه بنت الحسین (در ص ۲۲-۲۰) نقل های مربوط به ازدواج سکینه با کسی غیر از پسر عمویش عبدالله بن حسن که در کربلا شهید می شود را، غیر قابل اعتماد دانسته اند.

ثانیا: به فرض صحت این نقل، طبق آنچه که سبط ابن جوزی در کتاب تذکرة الخواص (ص۲۵۰-۲۴۹) ذکر نموده، این ازدواج با اجبار صورت گرفته است.

ثالثا: آیا نمی شود، بنا به دلایلی که برای همگان واضح نیست، در شرایطی و بنا به مصالحی، زنی نیکو منصب و شریف همسر مردی پلید گردد؛ آیا آسیه همسر فرعون نبود؟

رابعا: مستقل از معلوم بودن شرافت جناب سکینه در آینۀ تاریخ، به کدامین برهان و در نزد کدامین عاقل، الزاما عملکرد فرزند، آن هم پس از وفات پدر، خدشه ای در قیام و اعمال پدر وارد می نماید؟

پس بازهم هرچه بیشتر ثابت می گردد، که مخالفین حقیقت اگر دستشان خالی از برهان درست نبود، ناگزیر به این قبیل استدلالات خاشاک مانند چنگ نمی زدند.

 

ج- حجتی دیگر بر علیه خودش در مقایسۀ امام حسین با عبدالله بن زبیر:

او با دید مغرضانه و نسنجیدۀ خود، غافل از اینکه این حربه و برهان هرچه بیشتر بر علیه جبهۀ خودش می باشد، آن چنان که گویا به حربه ای علیه حق دست یافته، این معنی را القاء می کند؛ که پس اگر بنای عزاداری هر ساله برای کسی است که با یزید بیعت نکرده و کشته شده است، چرا چنین  عزاداریی برای عبدالله بن زبیر برپا نمی شود؟

ما ابتدا برهان او را پر رنگ تر نموده و می گوییم:

اگر بنای چنین عزاداریی برای کسانی است که در مقابل ظالمی قد علم کرده اند و کشته شده اند، این واقعه در طول تاریخ بسیار اتفاق افتاده و اکنون نیز اتفاق می افتد؛ و چه بسا مقابله کنندگانی با ظالمین با وضعی فجیع تر از شهدای کربلا کشته شوند و بعلاوه قبل از آن در معرض شکنجه های مختلف نیز قرار گیرند!

 

در حالی که نکته همین جاست، که پس بایستی تفاوت عمده ای میان قیام حسینی و فاجعۀ کربلا با قیام عبدالله بن زبیرها و امثال او باشد، که قلوب جمعی از بندگان خالص خداوند را اینگونه جریحه دار کرده است که حرارت آن سرد نمی شود و عزاداری آنها بر این مصیبت قطع نمی گردد.

و آن تفاوت عمده به طور واضحی در دو نکته متمرکز می باشد، که عبارتند از:

۱- اخلاص عمل از برای خداوند.

۲- شدت شرافت دینی و علمی قیام کننده.

و عبدالله بن زبیر مانند بسیاری دیگر از این دو مؤلفه خالی بود، چرا که او همان کسی بود که از بپا کنندگان اصلی و شرکت کنندگان و محرک پدرش در جنگ جمل بود که با پیمان شکنی در مقابل خلیفۀ بر حق مسلمین علی بن ابی طالب و در واقع در مقابله با حقیقت و عدالت بر پا گردید و منجر به قتل جماعت زیادی از مردم و از جمله خود زبیر گشت؛ و هیچگاه عبدالله از چنین عملی توبه نکرد.

پس واضح است که قیام او در مقابل یزید نیز فاقد اخلاص و اهداف دینی، و در واقع قیام ظالمی در مقابل ظالمی دیگر، و ریاست طلبی در مقابل ریاست طلبی دیگر بوده است.

مضافا بر اینکه همین موضوع را نیز نویسندۀ مزبور دگرگون جلوه می دهد؛ و طبق مآخذ تاریخی (از جمله تاریخ یعقوبی ج۲ ص۲۵۵ و تاریخ طبری ج۶ ص ۱۸۷) ، عبدالله بن زبیر در زمان یزید کشته نشد و به بخشی از اهداف دنیایی خویش رسید، و مدتی بر منطقۀ حجاز و عراق و حتی شام و مصر و خراسان حکومت کرد. و نه سال بعد از مرگ یزید، در سال هفتاد و سوم هجری در زمان حکومت عبدالملک بن مروان به دست حجاج بن یوسف شکست خورده و به قتل رسید.

 

 

دریافت پیوند صوتی

کپی کردن لینک این مقاله

اشتراک گذاری محتوا:

LinkedIn
Telegram
Email
Print

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *