بسم الله الرحمن الرحیم
عنوان: پاسخ به یاوه ها دربارۀ سید الشهداء و موارد مربوطه؛
قسمت اول: رد ادعای شرکت ایشان در جنگ طبرستان و قسطنطنیه
گروه ۹ : پاسخ های مربوط به حقانیت امامان معصوم
شماره: ۳ – قسمت اول
نوع پاسخ: نوشتاری و صوتی
– پاسخ صوتی را در پایین متن دریافت نمایید.
تاریخ ثبت: دوم شهریور ماه هزار چهارصد و یک
سؤال:
یکی از دوستان متنی را فرستادند که مخالفی معاند عمدتا علیه امام حسین علیه السلام و همچنین برخی از بزرگان وابسته به ایشان منتشر کرده است، و خصوصا با تلاش در جهت تحریک احساسات ملی گرایانه در ایرانیان و سعی در تخریب شخصیت والای سید الشهداء، مزوّرانه مطالبی را می گوید و اتهاماتی را وارد می کند.
او به دروغ ادعا می کند که مطالبش بدون سانسور و مخفیکاری و تعصب و با ذکر منابع واقعی است؛ ولی با فریب بدون آنکه هر مطلبی را به منبع خاصی ارجاع دهد تا مشتش باز شود، و از طرفی چنین جلوه دهد که تمام سخنان خویش را مستند و عین نقل های صحیح تاریخی و روایی ذکر نموده است؛ در پایان چند منبع را بدون آنکه حاوی تمامی مطالبی که او ادعا نموده و به شکلی که او ادعا کرده است باشد، ذکر می کند.
که ما عمدۀ سخنان او را در چند قسمت ذکر می کنیم، و ان شاءالله هربار یک قسمت را مطرح نموده و با پاسخ های متقن، مزوّرانه و یاوه بودن گفتارش را بر ملا می نماییم.
قسمت اول: رد ادعای شرکت ایشان در جنگ طبرستان و قسطنطنیه
او ادعا می کند که ایشان به همراه برادرشان امام حسن در سال سی ام هجری و در زمان حکومت عثمان در جنگ طبرستان علیه ایران شرکت داشته اند.
و همچنین مدعی می شود که ایشان در زمان حکومت معاویه نیز در حمله به قسطنطنیه در روم و طبرستان در ایران نیز حضور داشته اند.
پاسخ نوشتاری:
این موضوع از سه دیدگاه قابل بررسی می باشد، که ان شاءالله طبق روال معمول در قسمت نوشتاری خلاصه تر و در بخش صوتی مبسوط تر ذکر خواهد شد، و آنها عبارتند از؛
دیدگاه اول- هدف مخالفین از طرح این موارد:
واضح است که مخالفین می خواهند با طرح این مطالب به این شکل، هم اصل اسلام را به عنوان یک آئین جنگ طلب و اغتشاش گر زشت جلوه دهند؛ و هم خصوصا با تحریک احساسات ملی گرایی در ایرانیانی که ارادتمند و عزادار مصیبت های امام حسین و خاندانشان می باشند، به آنها بگویند که ایشان همان کسانی بودند که با نیاکان و هموطنان شما جنگیدند.
در حالی که؛
اولا: مستقل از خطاها و دنیا طلبی های برخی از حکام، هدف اسلام هدایت بندگان خداوند به راه یکتاپرستی حقیقی و رساندن آنها به سعادت دنیا و آخرت و نجات آنها از یوغ بت پرستی و آتش پرستی ها و … بوده است. که هرگاه این مهم با تبلیغ میسر نمی گردیده به ناچار از مقابله با کسانی که سد این راه بودند استفاده می شده است.
ثانیا: در نزد هیچ آیین درست و عقل سلیمی، متعصب بودن نسبت به قوم و قبیله و… ، و به عبارت دیگر ملی گرایی، مستقل از اعتقادات و رفتارشان، هیچگونه جایگاهی ندارد. و دین درست و عقل سلیم به من اجازه نمی دهند که مثلا وقتی میان برادر و هم وطنم با دیگری نزاع و اختلاف است، مستقل از موضوعشان به صرف اینکه یک کدامشان وابسته به من است، جانب برادر و هم وطن خود را بگیرم.
دیدگاه دوم- ناسازگاری کامل ادعای شرکت و حضور امام حسین و برادرشان امام حسن در جنگ طبرستان و قسطنطنیه با بررسی سیر تاریخی در آن زمان و بررسی اسناد و مآخذ:
الف- از لحاظ سیر تاریخی:
این دو بزرگوار هرگز از سیره و دستور پدرشان علی بن ابی طالب خارج نبودند؛ و همان علی بن ابی طالبی که در زمان پیامبر در غالب جنگ ها، به عنوان یکی از اصلی ترین و مؤثر ترین جنگجویان شرکت داشتند، باوجود آنکه برای حفظ اصل اسلام با حکام قبل از خویش همکاری هایی می نمودند، ولی در هیچ جا ثبت نشده است که ایشان هیچگاه در لشکرکشی های آنها شرکت کرده باشند. خصوصا در زمان حکومت عثمان که حتی همکاری ایشان در حد مشورت در امور نیز بسیار کم رنگ مشاهده می شود. و با معاویه در طول خلافتشان پیوسته در حال ستیز بودند و به کفر و ضلالت او قائل بودند (از جمله مراجعه شود به: بحارالانوار ج ۳۳ ص ۱۵۵) .
حال چطور ممکن است امام حسین و برادرشان تحت لوای کسانی بجنگند که پدر و مقتدایشان با آنها در حال تعارض بوده و آنها را در مسیر هدایت نمی دانستند؟
و ان شاءالله در قسمت نفی ادعای دروغین گرمی رابطۀ امام حسین با معاویه این مهم هرچه بیشتر تبیین خواهد شد.
ب- از لحاظ مآخذ:
اولا: کسی که مطلبی را علیه گروهی ادعا می کند، بایستی عمدتا و یا لااقل هم زمان، به مآخذ مورد قبول خود آن گروه نیز استناد نماید؛ در حالی که نه او به هیچ یک از مآخذ شیعی در مورد شرکت امام حسین و امام حسن در حمله عثمان و یا معاویه به ایران یا روم استناد کرده، و نه کسی چنین ادعایی نموده است.
ثانیا: در هیچ مأخذ تاریخی یافت نشد و هیچ مدعی ای از مخالفین نیز نیافتیم که با ذکر دقیق مأخذ، ادعا کرده باشد که حتی به اندازۀ چند متر این دو سبط پیامبر اسلام با لشکری از لشکریان معاویه در حمله به یکی از مناطق ایران همراهی کرده باشند. و گفتار این شخص در مورد شرکت امام حسین در حملۀ لشکر معاویه به طبرستان در ایران کذب محض است؛ و این در حالی است که گفتیم او مزوّرانه ادعا کرده است که مطالبش بدون سانسور و مخفیکاری و تعصب و با ذکر منابع واقعی است!
ثالثا: ادعای او در مورد شرکت امام حسین در حملۀ معاویه به قسطنطنیه در روم نیز طبق مآخذ، قابل قبول نمی باشد؛ چرا که در مآخذ اولیه و نزدیک تر به زمان وقوع، چنین ادعایی مشاهده نمی شود. بلکه اولین ادعا در این مورد توسط ابن عساکر در قرن ششم در کتاب تاریخ مدینه دمشق (ج ۱۴ ص ۱۱۱) مطرح می گردد، و سپس در قرن هشتم توسط ابن کثیر در کتاب البدایه و النهایه (ج ۸ ص ۱۵۱) تکرار می شود.
و جالب اینجاست که هر دو نفر آنها علی رغم آنکه روش معمولشان در نقل این قبیل موارد ذکر سند و نام راویان است؛ این مطلب را بدون ذکر هیچگونه سندی صرفا به عنوان یک گفته نقل می نمایند؛ که مسلما تاحد زیادی این ادعا را از اعتبار ساقط می کند. و باز خصوصا پیرو و هم سو بودن ابن کثیر با ابن تیمیه هر چه بیشتر این ادعا را کم رنگ می نماید.
رابعا: در مورد شرکت امام حسین و امام حسن در جنگ طبرستان علیه ایران در زمان حکومت عثمان، این موضوع در فتوح البلدان بلاذری (ص ۳۲۶) و تاریخ طبری (ج ۴ ص۲۶۹) نقل گردیده، که هر کدام را جداگانه بررسی می کنیم:
۱- بلاذری (م ۲۷۹ ه.ق) در کتاب فتوح البلدان در طی نقل جریاناتی خروج شخصی به نام سعید بن عاصی (عاص) به سوی طبرستان را به صورت نقل تاریخ پس از سال بیست و نهم هجری، به عنوان یک واقعۀ قطعی تاریخی با فعل ماضی ذکر می نماید؛ و سپس نحوۀ کلام خویش را تغییر داده و با فعل مضارع و آن هم با سیاقی که جز احتمال را در ذهن تداعی نمی کند، می گوید:
“و معه فى غزاته فيما يقال الحسن و الحسين ابنا على بن أبى طالب عليهم السلام”
یعنی: مطابق آنچه که الآن گفته می شود، در حملۀ جنگی او حسن و حسین دو فرزند علی بن ابی طالب علیهم السلام همراهش بودند.
حال این نحوۀ نقل چه مقدار اعتبار دارد؟ خصوصا با توجه اینکه بلاذری از شعرای مداح خلفای عباسی نیز بوده و در دربار آنها رفت و آمد داشته و آنها نیز اصلا خوش نداشتند که ایرانیان به اهل بیت خوش بین باشند!
۲- طبری (م ۳۱۰ ه.ق) در کتاب تاریخ خویش (ج ۴ ص۲۷۰ – ۲۶۹) ، در نقل وقایع سال سی ام هجری به صورت نقل مستند روایی، دو روایت با یک سلسله سند کاملا یکسان در مورد حمله جنگی سعید بن عاص به طبرستان نقل می کند؛ که با کمال تعجب در یک کدام از آنها امام حسن و امام حسین در کنار بقیه اسامی شرکت کنندگان در این جنگ معرفی می شوند؛ و در روایت دیگر دقیقا با همان سلسله سند، نامی از ایشان مشاهده نمی گردد. و آیا این واقعیت چیزی به جز بی اعتباری ای نقل را به دنبال دارد؟
مضافا بر اینکه تاریخ نویسان قبل از طبری و بلاذری مانند خلیفة بن خیاط (م ۲۴۰ ه.ق) ، با وجود آنکه جریان جنگ طبرستان را توسط سعید بن عاص نقل می کنند، نامی از شرکت امام حسین و امام حسن در آن نمی برند. در حالی که با توجه به شخصیت این دو بزرگوار، این موضوع مطلبی نبوده که اگر واقعیت داشت، مدت ها در تاریخ مسکوت بماند و سپس، آن هم به این شکل متزلزل نقل گردد و ناگهان ظهور یابد!!
و آنچه که ما را در فهم چرائی این ظهور ناگهانی کمک می کند، بررسی تاریخی سیر افزایش تمایل مردم ایران و طبرستان به اهل بیت، و احساس خطر حکام بنی عباس از این موضوع می باشد.
دیدگاه سوم- عملکرد کلی اهل بیت علیهم السلام در رابطه با این قبیل جنگ ها:
به طور خیلی خلاصه آنکه؛ بدون شک این خاندان و امام حسن و امام حسین، از دستور قرآن و سیرۀ جدشان خارج نبودند؛ و هرگاه مجموع شرایط مهیا بود در راستای عمل به آیات جهاد در راه خداوند برای استعلای کلمۀ توحید، و پیروی از سیرۀ پیامبر، از بذل مال و جان و تلاش و کوشش در جهت مقابله با کفر و شرک و هدایت بندگان خداوند دریغ نمی کردند. همان طور که خود امام حسین در عاشورا همین گونه عمل نمودند.
ولی وقتی که کار به دست نا اهلان، از قبیل معاویه و یزیدها و سعید بن عاص ها می افتاد و با اهداف شخصی و دنیایی از مسیر اصلی خارج می گشت، و با عملکردهای نادرست و ظالمانه آغشته می شد؛ این خاندان یا مطلقا مشارکت نمی کردند، و یا تنها در حدی که در جهت برآورده شدن هدف اصلی و نجات بندگان خداوند از یوغ شرک و کفر بود راهنمایی و همکاری می کردند.
و ان شاءالله پاسخ به قسمت های بعدی به دنبال خواهد آمد.